آرشيو وبلاگ گزیر نوین یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, :: 18:10 :: نويسنده : 2fan
داستان خانه ی ملا روزی جنازه ای را میبردند پسرملا از پدرش پرسید:پدر جان جنازه را کجا میبرند؟ ملا جواب داد: او را به جایی می برند که نه آب هست نه نان نه پوشیدنی ونه پیز دیگری پسر ملا گفت: آها فهمیدم! میخواهند به خانه ی ما بیاورند. داستان ماه بهتر است یا خورشید؟ روزی شخصی از ملا پرسید: آیا ماه بهتر است یا خورشید؟ ملاگفت: ای نادان این چه سوالیست که می پرسی؟ خب معلومه خورشید زمانی بیرون میاد که هوا روشنه و نیازی بهش نیست! ولی ماه شب های تاریک را روشن میکند وبه همین دلیل خیلی نفعش از خورشید بیشتره!!!!!!!!!!
داستان علت جنگ
شخصی از ملا پرسید: می دانی جنگ چگونه اتفاق می افتد؟ ملا بلافاصله کشیده ای محکم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری!
داستان عقل سالم زن ملا به عقل خود خیلی می نازید و همیشه پیش شوهرش از خود تعریف می کرد. روزی گفت: مردم راست گفته اند که دارای عقل سالم و درستی هستم. ملا جواب داد: درست گفته اند چون تو هرگز عقلت را به کار نمی بری به همین دلیل سالم مانده است! راه گم کرده ملا خود را از دست طلبکاران به مردن می زند، او را شستشو داده کفن می کنند و در تابوت نهاده به طرف گورستان می برند تا دفن کنند اما تشییع کنندگان راه قبرستان را گم می کنند و هر چه می گردند موفق نمی شوند به یافتن راه، ملا که طاقت خنگی آن ها را نداشت از میان تابوت بلند شد و گفت راه قبرستان از آن طرف است! کندن بال مگس ملا در اتاقش نشسته بود که مگسی مزاحم استراحتش می شود، مگس را می گیرد و یک بالش را می کند. مگس کمی می پرد دوباره مگس را می گیرد و بال دیگرش را هم می کند. ملا می گوید: بپر ولی مگس نمی پرد. به خود می گوید: به تجربه ثابت شده است اگر دو بال مگس را بکنید گوش او کر می شود!
نظرات شما عزیزان:
ایول ملت نصرالدین برو جلو که اومدم
hossein
![]() ساعت5:01---14 خرداد 1392
mer30
![]()
بیشتر ادامه بده!
عالی بود پسر: ayda
![]() ساعت18:28---6 خرداد 1392
20
علی رضایی
![]() ساعت18:27---6 خرداد 1392
مرسییییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییی
منصور
![]() ساعت18:16---6 خرداد 1392
خیلی زیبا بودن ولی کمه اگه بیشتر باشه بهتره:
|
||
![]() |